کد مطلب:182728 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110

ساماندهی فرهنگی یا بسترهای تباهی
فرایند فرهنگ و باور جامعه با فرایند سیاسی و نیز اجتماعی هماره در تعامل می باشند. گر چه می توان گفت زیر ساخت ساختار نهاد سیاسی و استقرار نهادهای اجتماعی را فرهنگ و باور شكل می دهد. بر این اساس استقرار هر نوع حاكمیت پایدار بدون فرهنگ سازی امكان ندارد. در قدم نخست باید جامعه فرهنگ سازی شود تا پذیرای حكومت ها با انگیزه هایی خاص گردد. و نیز نهادینه شدن مدیریت ها و نهادهای اجتماعی در راستای اهداف مشخص، نیاز به زیر ساخت فرهنگی دارد.

حزب عثمانیه از این معیار جدا نیست. برای استقرار حاكمیت خویش كه اهداف خاصی (دین زدایی) را دنبال می نمود و در مرحله نخست باید فرهنگ سازی می كرد، تا با آماده سازی فرهنگی جامعه را به سمت و سوی اهداف خویش گردش می داد. حزب عثمانیه شیوه حكومت داری را پیش از زمان اسلام به ارث برده بود. خاستگاه آن فرهنگ جاهلیت كه بر معیارهای نابرابری، قوم گرایی، خشونت، تباهی و فساد گردش می كرد، استوار بود. آغاز حاكمیت این حزب به زمان خلافت خلیفه سوم، در گوشه و كنار كشور اسلامی به ویژه در شام بازگشت دارد. در این زمان حاكمیت شام در اختیار فرد زیرك و هوشمندی چون معاویه قرار داشت. معاویه فضاسازی و فرهنگ آفرینی نمود. و چون توان مند سیاسی بود، اقتدار سیاسی را در جهت فرهنگ سازی به كار گرفت و با ایجاد باورهای جهت دار تلاش كرد تا پایه های حكومت را تحكیم و تثبیت نماید.آن



[ صفحه 170]



گونه كه سیاست و فرهنگ تنگاتنگ در تعامل یكدیگر قرار گرفتند و هر یك بر استقرار و توسعه دیگری، نقش آفرینی نمود.

این تعامل سبب پدیدار شدن یك جریان بزرگ اجتماعی گردید، تا توانست هویت خویش را حدود یك قرن حراست نموده، در مسیر رسیدن به اهداف شوم تلاش نماید. این حركت در جهت رسیدن به اهداف خود كه دین زدایی عمده ترین آن به شمار می رفت، تلاش پایدار انجام داد و در قلمرو حكومت داری خویش تا آن حد فضاسازی نمود كه حاكمیت را در رسیدن به اهداف خویش بسیار نزدیك كرد.

در قلمرو این نوع حكومت داری و در فضای این فرهنگ سازی دین واژگون به مردم معرفی می شد. و بدعت ها می رفت تا سنت ها را پوشش دهند. چهره عترت كه عدل قرآن بود، در هاله ای از ابهام فرورفت. به گونه ای كه فرد شاخص و شفافی چون علی علیه السلام نامسلمان معرفی شد!

در سایه این فرهنگ سازی نهادهای دینی و اجتماعی در خدمت اهداف سیاسی قرار گرفتند. و چون توان مندی چشم گیری فراهم ساخته بودند، توانستند یك حركت بزرگ و یك چالش اجتماعی در برابر آل رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و پیروان آنان كه یك تشكل بزرگ همسوی اهل بیت (علیهم السلام) بودند، پدیدار سازند. چنان كه اگر این روش تداوم می یافت، این خطر را در پی داشت كه اسلام دچار سرنوشتی همانند مسیحیت گردد.

اگر نبود تلاش های پر ثمر و هوشمندانه عترت (علیهم السلام) چه بسا حزب عثمانیه به این هدف كلان خویش دستیازی می نمود. آنچه



[ صفحه 171]



آنان را از رسیدن به انگیزه ها ناكام ساخت، تلاش مستمر عترت آل رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بود كه در برابر تراكم فشارهای سیاسی و فرهنگی، قامت سرو و استوار برافراشت و دین را از خطرهای بنی امیه رهایی داد. اندیشه و رفتار عترت دین را برای همیشه مستقر ساخت. عترت در موقعیت های خطر، به آغوش خطر رفت و با خون رنگین خویش درخت دین را شاداب و پرثمر نمود.

در این فرصت نیم نگاهی به تهاجم فرهنگی و فضاسازی و فرصت آفرینی حزب عثمانیه به ویژه در زمان امام سجاد علیه السلام می افكنیم تا با شفاف شدن این محور راه در جهت تحلیل موضع گیری های امام سجاد علیه السلام در برابر فشارهای متراكم فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی هموارتر شود.